فاکتورهای مهم در تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال کدامند؟

فاکتورهای مهم در تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال کدامند؟
زمان مطالعه: 10 دقیقه

تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال به بررسی دقیق اطلاعات موجود درباره‌ آنها نیاز دارد. برای مثال، تعداد افرادی که از آن استفاده می‌کنند یا تیمی که در پس زمینه پروژه قرار دارد، فاکتورهای مهمی است. هدف نهایی تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال، یافتن ارزش ذاتی آنهاست. اینکه آیا ارزش فعلی دارایی کمتر و یا بیشتر از ارزش ذاتی آن است. در واقع، اینگونه می‌توان نسبت به موقعیت‌های معاملاتی خود تصمیم‌گیری کنید.

مقدمه

معامله‌ دارایی‌های پر‌نوسان مثل ارزهای دیجیتال، مهارت خاصی می‌طلبد. انتخاب استراتژی، درک دنیای وسیع معاملات و تسلط بر تحلیل تکنیکال و بنیادی رویه‌هایی هستند که با منحنی یادگیری حاصل می‌شوند.

وقتی از تحلیل بنیادی سخن به میان می‌آید، برخی تخصص‌ها را می‌توان از بازارهای مالی قدیمی عاریه گرفت. بسیاری از معامله‌گران ارزهای دیجیتال، از همان اندیکاتورهای بنیادی که در بازار معاملات فارکس و سهام استفاده می‌کنند. ابزارهای تکنیکال نظیر شاخص قدرت نسبی (RSI)، اندیکاتور مکدی (MACD) و باندهای بولینگر بدون در نظر گرفتن دارایی، به پیش‌بینی رفتار بازار می‌پردازند.

اگر چه رویکردی که در تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال دنبال می‌شود شبیه بازارهای قدیمی است، اما در تحلیل بنیادی ابزارهای آزمایش‌شده‌ و قابل‌تکیه‌ای وجود ندارد که بتوان از آنها برای ارزیابی دارایی‌های رمزارز استفاده کرد.

در این مقاله قصد داریم برخی فاکتورهای مهم در تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال که در ساخت استراتژی‌های‌ معاملاتی می‌تواند استفاده شود، معرفی کنیم.

تحلیل بنیادی (FA) چیست؟

همانطور که گفته شد، تحلیل بنیادی (FA) رویکردی است که سرمایه‌گذاران از آن برای تعیین «ارزش ذاتی» دارایی یا کسب‌وکار استفاده می‌کنند. اگر به تعداد عوامل درونی و بیرونی نگاهی بیندازیم خواهیم دید که هدف اصلی سرمایه‌گذاران از تحلیل بنیادی، تعیین این موضوع است که آیا ارزش فعلی دارایی، کمتر یا بیشتر از ارزش ذاتی آن است یا خیر. سپس، از این اطلاعات برای ورود یا خروج از یک موقعیت معاملاتی بهره می‌گیرند.

تحلیل تکنیکال (TA) چیست؟

تحلیل تکنیکال نیز داده‌های معاملاتی ارزشمند دیگری را درگیر می‌گند. طرفداران تحلیل تکنیکال معتقدند که حرکات قیمت آتی را می‌توان بر اساس عملکرد دارایی در گذشته پیش‌بینی کرد. تحقق این هدف مستلزم شناسایی الگوهای کندل استیک و مطالعه‌ی اندیکاتورهای اساسی است.

تحلیلگران بنیادی سنتی برای فهم ارزش حقیقی دارایی‌ها عموماً معیارهای تجاری را مد نظر قرار می‌دهند. از جمله این مولفه‌ها می‌توان به سود هر سهم (شرکت به‌ازای هر سهم چه‌میزان سود کسب می‌کند) یا نسبت قیمت به ارزش دفتری (سرمایه‌گذاران، شرکت را در مقایسه با ارزش دفتری آن چگونه ارزش‌گذاری می‌کنند) اشاره کرد.

مشکل تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال

رمزارزها را نمی‌توان با رویکردی که درمورد کسب‌وکارهای سنتی بیان شد، ارزیابی کرد. برخلاف انتظار، عرضه‌ رمزارزهای غیرمتمرکز نظیر بیت‌کوین (BTC) قرابت بیشتری با بازار کالاهای اولیه دارد. اما اندیکاتورهای تحلیل بنیادی سنتی در مورد رمزارزهای متمرکز (همچون رمزارزهای که سازمان‌ها صادر می‌کنند) نیز اطلاعات چندانی در اختیار ما نمی‌گذارد.

بنابراین، باید از زوایای متفاوت به موضوع نگاه کرد. اولین گام این فرایند، شناسایی معیارهای نیرومند است. منظور از نیرومند بودن این است که نتوان معیاری را به‌ راحتی دستکاری کرد. برای نمونه، کاربران تلگرام/ردیت معیار مناسبی نیستند، زیرا به‌آسانی می‌توان حساب‌های جعلی ساخت یا نرخ مشارکت در رسانه‌‌های اجتماعی را با پول خرید و افزایش داد.

ذکر این نکته مهم است که هیچ معیار واحدی وجود ندارد که بتواند تصویر کاملی از شبکه‌ مورد ارزیابی ما ارائه دهد. می‌توان با نگاه به تعداد آدرس‌های فعال روی بلاکچین مشاهده کرد که این آدرس‌ها افزایش یافته‌اند یا خیر. این موضوع به‌ خودی‌‌خود اطلاعات چندانی در اختیار ما قرار نمی‌دهد. تمام چیزی که می‌دانیم این است که بازیگر مستقلی هر بار پول را با آدرس‌های جدید بین حساب‌های مختلف خود جابجا می‌کند.

در بخش‌های بعدی به بررسی سه دسته از معیارهای تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال یعنی معیارهای درون‌زنجیره‌ای، معیارهای پروژه و معیارهای مالی خواهیم پرداخت.

تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال

معیارهای درون‌ زنجیره‌ای

معیارهای درون‌زنجیره‌ای را می‌توان با بررسی داده‌های بلاکچین مشاهده کرد. خودمان نیز می‌توانیم این داده‌ها را با اجرای گره برای شبکه مورد‌ نظر به دست آورده و سپس داده‌ها را منتقل کنیم، اما این کار زمان‌بَر و پرهزینه‌ خواهد بود، به‌ویژه اگر قصدمان فقط سرمایه‌گذاری باشد و نخواهیم زمان یا منابع خود را صرف امور دیگر کنیم.

یک راه‌حل ساده اخذ اطلاعات از وب‌سایت‌ها یا رابط‌های برنامه‌نویسی کاربردی (API) است که به‌طور خاص برای کمک به تصمیم‌گیری معامله‌گران طراحی‌ شده‌اند. برای مثال، تحلیل درون‌زنجیره‌ای بیت‌کوین وب‌سایت «کوین مارکت کپ» اطلاعات بسیاری در اختیار ما قرار می‌دهد. منابع دیگر شامل نمودارهای داده‌ی وب‌سایت کوین متریکس یا گزارش‌های‌ پروژه‌‌ بایننس ریسرچ است.

تعداد تراکنش‌ها

تعداد تراکنش‌ها معیار خوبی برای سنجش میزان فعالیت شبکه است. با ترسیم تعداد تراکنش‌ها برای دوره‌های مشخص (و یا با استفاده از میانگین متحرک) می‌توان تغییرات فعالیت شبکه را در طول زمان مشاهده کرد.

در مورد استفاده از این معیار باید با احتیاط برخورد کرد. همانند آدرس‌های فعال، در اینجا نیز نمی‌توان با اطمینان گفت که کاربر واحدی وجود ندارد که برای متورم کردن فعالیت درون‌زنجیره‌ای، وجوه را بین کیف‌ پول‌های شخصی خود جابجا کند.

 ارزش تراکنش

ارزش تراکنش‌ها را نباید با تعداد تراکنش‌ها اشتباه گرفت. ارزش تراکنش‌ها به ما نشان می‌دهد ارزش معامله طی یک دوره چقدر بوده است. برای مثال، اگر مجموعاً ۱۰ تراکنش اتریوم  و هرکدام به ارزش ۵۰ دلار در یک روز ارسال شوند، خواهیم گفت که حجم تراکنش روزانه ۵۰۰ دلار بوده است. این میزان تراکنش را می‌توان با ارز فیات نظیر دلار ایالات متحده آمریکا یا با واحد بومی این پروتکل یعنی اتریوم (ETH) اندازه‌گیری کرد.

آدرس‌ های فعال

آدرس‌های فعال به آن دسته از آدرس‌های بلاکچین گفته می‌شود که در دوره‌ مشخص فعال هستند. روش‌های مختلفی برای محاسبه این آدرس‌ها وجود دارد، یکی از روش‌های محبوب، شمارش فرستنده‌ها و گیرنده‌های هر تراکنش در دوره‌های مشخص (روزانه، هفتگی یا ماهانه) است. البته برخی نیز تعداد آدرس‌های منحصربه‌فرد را به‌طور تجمیعی بررسی می‌کنند، یعنی مجموع آدرس‌ها را در طول زمان دنبال می‌کنند.

کارمزد پرداخت‌ شده

کارمزدهای پرداختی، اطلاعات زیادی در مورد تقاضا برای فضای بلاک می‌دهد؛ البته، اهمیت این موضوع ممکن است در مورد برخی ارزهای دیجیتال بیش از دارایی‌های دیگر باشد.

کارمزدهای پرداخت‌شده را می‌توان همچون پیشنهاد قیمت در حراجی تلقی کرد: کاربران برای ثبت به‌موقع تراکنش‌های خود از یکدیگر سبقت می‌گیرند. تراکنش افرادی که قیمت‌ بالاتری پیشنهاد می‌دهند زودتر تایید خواهد شد (استخراج)، اما کسانی که قیمت پایینی پیشنهاد می‌دهند، باید بیشتر منتظر بمانند.

در مورد رمزارزهایی که سرعت نشر آنها رو به کاهش است، مطالعه‌ این معیار جالب توجه خواهد بود. در بلاک‌چین‌های اصلی مبتنی بر اثبات کار (PoW)، پاداش بلاک به ماینرها تعلق می‌گیرد. در برخی از آنها، پاداش بلاک متشکل از سوبسید بلاک و کارمزد تراکنش است. سوبسید بلاک به‌طور دوره‌ای کاهش می‌یابد (در رویدادهایی نظیر بیت‌کوین هاوینگ یا نصف شدن پاداش استخراج بیت‌کوین).

مطالب مرتبط: مقایسه اثبات کار (PoW) و اثبات سهام (PoS)

از آنجا که هزینه استخراج معمولاً با گذر زمان افزایش و در مقابل کارمزد بلاک به‌ آرامی کاهش می‌یابد، افزایش کارمزد تراکنش منطقی است. در غیر این صورت، ماینرها ضرر خواهند داد و به‌ تدریج شبکه را رها خواهند کرد. این امر تأثیر منفی بر امنیت بلاکچین دارد.

نرخ هش و میزان استیکینگ

امروزه بلاکچین‌ها از الگوریتم‌های اجماع متفاوتی استفاده می‌کنند و هر کدام سازوکارهای خاص خود را دارند. با توجه به اینکه این الگوریتم‌ها از اجزای جدانشدنی تامین امنیت شبکه به شمار می‌آیند، بررسی دقیق داده‌های مربوط به آن‌ها می‌تواند در تحلیل بنیادی ارزشمند باشد.

از نرخ هش اغلب به‌عنوان سنجه‌ سلامت شبکه در رمزارزهای مبتنی بر اثبات کار استفاده می‌شود. هرچه نرخ هش بالاتر باشد، احتمال موفقیت‌ حمله‌ی ۵۱ درصد کمتر خواهد بود. اما افزایش نرخ هش در طول زمان می‌تواند نشانه‌‌ افزایش علاقه‌مندی به استخراج نیز باشد که احتمالاً به‌ دلیل هزینه‌های پایین و افزایش سود، خواهد بود. در مقابل، کاهش نرخ هش می‌تواند نشان‌دهنده آفلاین ‌شدن ماینرها باشد («تسلیم ماینر یا miner capitulation»)، چون تامین امنیت شبکه دیگر برایشان سودآور نیست.

عواملی از جمله قیمت فعلی دارایی، تعداد تراکنش‌های پردازش‌شده و کارمزدهای پرداخت‌شده می‌تواند بر مجموع هزینه‌های استخراج تأثیرگذار باشد. البته، هزینه‌های مستقیم استخراج (برق و توان محاسباتی) نیز حائز اهمیت هستند.

استیکینگ (سهام‌گذاری) (برای مثال، در اثبات سهام) مفهومی است که با نظریه‌ بازی برای ماینینگ مبتنی بر اثبات کار شباهت دارد.‌‌ هر چند از نظر سازوکار با یکدیگر متفاوتند‌، اما ایده اساسی این است که کاربران برای مشارکت در اعتبارسنجی بلاک، دارایی‌های خود را سهام‎‎گذاری می‌‌کنند.

از همین رو، با بررسی میزان رمزارز سهام‌گذاری در زمان مشخص می‌توان علاقه‌مندی (یا فقدان علاقه‌مندی) را سنجید.

معیارهای پروژه

بررسی معیارهای درون‌زنجیره‌ای می‌تواند بخش مهمی از تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال باشد که معمولا با داده‌های بلاکچین قابل‌مشاهده است. معیارهای پروژه متضمن رویکرد کیفی هستند و بر عواملی نظیر عملکرد تیم (در صورت وجود تیم)، وایت ‌پیپر (معرفی‌نامه‌ کسب‌وکار) و نقشه‌ راه پیش رو معطوف هستند.

وایت پیپر (معرفی‌نامه‌ کسب‌وکار)

شدیداً توصیه می‌شود وایت پیپر هر پروژه را پیش از سرمایه‌گذاری مطالعه کنید. وایت پیپر سند فنی است که کلیاتی از پروژه‌ رمزارز در اختیار ما قرار می‌دهد. وایت پیپر خوب باید اهداف شبکه را تعریف کند و در حالت ایده‌آل، موارد زیر را برای ما روشن کند

  • فناوری مورداستفاده (آیا متن‌باز است؟)
  • موارد استفاده و هدف آن
  • نقشه‌ راه برای ارتقا و ویژگی‌های جدید
  • طرح عرضه یا توزیع کوین‌ها یا توکن‌ها

برای کسب نتایج بهتر باید این اطلاعات را با مباحثی که حول پروژه صورت می‌گیرد مطابقت داد. افراد درباره آن چه نظری دارند؟ آیا هشداری مطرح شده است‌؟ آیا اهداف واقع‌گرایانه به نظر می‌رسند؟

تیم

اگر تیم خاصی پشت شبکه رمزارز کار می‌کند، سوابق اعضای آن می‌تواند نشان‌دهنده مهارت تیم در محقق کردن اهداف پروژه باشد. آیا اعضای تیم قبلاً سرمایه‌گذاری موفقی در این صنعت داشته‌اند؟ آیا تخصص کافی برای رسیدن به نقاط عطف پیش‌بینی‌شده دارند؟ آیا سابقه‌ حضور در پروژه‌های مشکوک یا کلاه‌برداری ‌دارند؟

اگر تیمی وجود ندارد، انجمن توسعه‌دهندگان به چه شکلی است؟ اگر این پروژه گیت هاب عمومی دارد، تعداد مشارکت‌کنندگان و میزان فعالیت‌ آنها بررسی شود. کوینی که به‌طور مداوم در حال توسعه بوده است، بسیار جذاب‌تر از پروژه‌ای خواهد بود که آخرین به‌روزرسانی کد آن مربوط به دو سال پیش است.

رقبا

وایت پیپر نیرومند باید بتواند تصویری از کاربرد و اهداف دارایی رمزارز ارائه کند. در این مرحله، شناسایی پروژه‌هایی که رمزارز مورد نظر با آنها رقابت می‌کند و نیز زیرساخت قدیمی که می‌خواهد جایگزین شود، حائز اهمیت است.

در حالت ایده‌آل، تحلیل بنیادی این موضوعات نیز باید به همان اندازه دقیق و موشکافانه باشد. شاید دارایی به‌خودی‌خود جذاب به نظر برسد، اما با بکارگیری همان اندیکاتور برای رمزارزهای مشابه مشخص شود دارایی ما ضعیف‌تر از سایر دارایی‌هاست.

اقتصاد توکنی و توزیع اولیه

برخی پروژه‌ها توکن‌ها را به‌ عنوان راه‌حل مشکلات، معرفی می‌کنند. شاید خود پروژه قابل‌اجرا باشد، اما توکن مرتبط با آن ممکن است به‌طور خاص در این زمینه مفید نباشد. ازاین‌رو، باید تعیین کرد که آیا توکن مورد نظر در واقعیت سومند است یا خیر.

در ضمن، باید دید آیا این سودمندی از سوی بازار نیز مورد توجه قرار می‌گیرد یا خیر و ارزش‌گذاری احتمالی آن در بازار چقدر است.

عامل مهم دیگر، توجه به نحوه‌ی توزیع اولیه وجوه است. آیا توزیع از طریق عرضه‌ی اولیه کوین (ICO) صورت گرفته است یا عرضه‌ی اولیه صرافی (IEO) یا کاربران می‌توانند از طریق استخراج آنها را کسب کنند؟

در مورد اول، باید در وایت پیپر ذکر شود که چه‌ مقدار باید برای بنیان‌گذاران و تیم نگهداری ‌شود و چه مقدار در اختیار سرمایه‌گذاران قرار خواهد گرفت. در مورد دوم، می‌توان به بررسی اسناد و شواهد مربوط به پیش‌استخراج خالق دارایی پرداخت (استخراج در شبکه قبل از اعلام عمومی).

تمرکز بر نحوه توزیع توکن می‌تواند ایده‌ای از ریسک‌های موجود در اختیار ما قرار دهد. برای نمونه، اگر بخش زیادی از عرضه را تنها چند نفر در اختیار داشته باشند، می‌توان نتیجه گرفت که ریسک سرمایه‌گذاری بالاست، چون این افراد در نهایت می‌توانند بازار را دستکاری کنند.

معیارهای مالی

اطلاعات مربوط به نحوه‌ معامله‌ دارایی، سابقه معاملات، نقدشوندگی و مواردی از این قبیل همگی می‌توانند در تحلیل بنیادی به کار آیند. با این حال، معیارهای جالب‌توجهی دیگر در ارتباط با اقتصاد و مشوق‌های پروتکل دارایی رمزارز وجود دارند که می‌توانند در این دسته از معیارها قرار گیرند.

 ارزش جاری بازار

ارزش جاری بازار  (یا ارزش شبکه) حاصل‌ضرب میزان عرضه‌ در گردش در قیمت فعلی است. در اصل، ارزش جاری بازار نمایانگر هزینه‌ فرضی برای خرید واحدهای دارایی رمزارز موجود است.

اما ارزش جاری بازار به‌تنهایی گمراه‌کننده خواهد بود. از لحاظ تئوری، نشر 10 میلیون توکن بی‌فایده کار آسانی است. اگر تنها یکی از این توکن‌ها معادل ۱ دلار باشد، ارزش جاری بازار این توکن ۱۰ میلیون دلار خواهد بود. این ارزیابی به‌وضوح تحریف‌شده است– بدون ارزش‌ پیشنهادی نیرومند، احتمالا این توکن چندان مورد استقبال قرار نگیرد.

به این نکته هم باید اشاره کرد که تعیین دقیق تعداد واحد رمزارزها یا توکن‌های در گردش غیرممکن است. کوین‌ها ممکن است سوخت شوند، کلیدها ممکن است گم شوند و وجوه ممکن است به‌سادگی فراموش شوند. درعوض، آنچه می‌بینیم برآوردهای تقریبی است که سعی دارند کوین‌هایی را که دیگر در گردش نیستند فیلتر کنند.

با این وجود، از «ارزش جاری بازار» در کشف پتانسیل رشد شبکه‌ها استفاده می‌شود. برخی سرمایه‌گذاران رمزارز معتقدند که احتمال رشد کوین‌هایی با ارزش بازار کمتر در مقایسه با کوین‌هایی با ارزش بازار بیشتر، بالاتر است. برخی نیز معتقدند که کوین‌هایی با ارزش بازاری بیشتر، اثرات شبکه‌ای نیرومندتری دارند و در مقایسه با کوین‌هایی با ارزش بازار تثبیت‌نشده، شانس بیشتری دارند.

مطالب مرتبط: ارزش بازار چیست

نقدشوندگی و حجم

از نقدینگی برای سنجش سهولت خرید یا فروش دارایی استفاده می‌شود. دارایی نقدشونده به دارایی گفته می‌شود که با قیمت معاملاتی‌‌ منصفانه به‌راحتی فروش می‌رود. در همین راستا، بازار نقدشونده بازاری رقابتی با سیل عظیمی از پیشنهاد خرید و درخواست فروش است (که به اسپرد خریدوفروش فشرده‌تر می‌انجامد.)

مشکلی که در بازارهای غیرنقدشونده ممکن است با آن مواجه شویم این است که نمی‌توان دارایی‌ها را با قیمت «منصفانه» فروخت. این یعنی هیچ خریداری مایل به انجام معامله نیست و از این رو، دو گزینه روی میز می‌ماند:

یا قیمت پیشنهادی فروش را باید کاهش دهیم یا منتظر افزایش نقدشوندگی ماند.

حجم معاملات شاخصی است که می‌تواند در تعیین میزان نقدشوندگی کمک کند. حجم معاملات را می‌توان به چند روش اندازه‌گیری کرد. این شاخص مشخص می‌کند که در دوره‌ زمانی مشخص چه مقدار معامله انجام شده است. معمولا، نمودارها حجم معاملات روزانه را (به واحدهای بومی یا به دلار) نمایش می‌دهند.

آشنایی با مفهوم نقدشوندگی می‌تواند در تحلیل بنیادی مفید باشد. این شاخص در تعیین میزان علاقه بازار به سرمایه‌گذاری احتمالی و تشخیص احتمال موفقیت آن نیز مفید است.

سازوکارهای عرضه

از نظر برخی افراد، سازوکارهای عرضه‌ کوین یا توکن یکی از جالب‌ترین نکات برای تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاران است. در حقیقت، محبوبیت مدل‌هایی نظیر نسبت انباشت به جریان (S2F) در بین طرفداران بیت‌کوین در حال افزایش است.

بیشینه‌ عرضه، عرضه‌ در گردش و نرخ تورم می‌توانند در تصمیم‌‌گیری مفید باشند. عرضه‌ واحدهای جدید برخی کوین‌ها در طول زمان کاهش می‌یابد و این باعث جذابیت کوین‌ها برای سرمایه‌گذارانی می‌شود که معتقدند تقاضا برای واحدهای جدید در مقایسه با میزان دسترسی آنها پیشی خواهد گرفت.

از سوی دیگر، برخی سرمایه‌گذاران ممکن است عدم‌انعطاف‌پذیری در تعیین تعداد واحدها را در طولانی‌مدت مخرب تلقی کنند. چنین نگرانی‌‌هایی احتمالاً از آنجا ناشی می‌شود که در این حالت انگیزه‌ ذخیره‌کردن کوین/توکن به‌جای استفاده از آن، افزایش می‌یابد.

انتقاد دیگر اینجاست که در این وضعیت پذیرندگان اولیه پاداش بیشتری می‌گیرند، در حالیکه سیاست تورمی یکنواخت برای تازه‌واردان منصفانه‌‌تر خواهد بود.

سخن پایانی

به منظور جلوگیری از طولانی شدن، در صورت علاقمندی می‌توانید ادامه مباحث مربوط به شیوه های تحلیل بنیادی و درک عمیقتر و مفهومی تر این مبحث بلاگ اتراکس را  مطالعه کنید. همچنین ما در بلاگ صرافی اتراکس به تحلیل ارزهای مختلف از لحاظ بنیادی و تکنیکال میپردازیم و در صورت تصمیم گیری به سرمایه گذاری رو انواع رمزارزها می توانید بصورت سریع و ایمن خرید خود را از طریق صرافی اتراکس تکمیل کنید.

صرافی ارز دیجیتال اتراکس، سریع و مطمئن

اتراکس، با بیش از 350 ارز دیجیتال معتبر، یکی از بی‌ رقیب‌ ترین صرافی‌ های ارز دیجیتال در ایران است. با تمرکز بر امنیت و سرعت بالا، خدمات خودکار، درگاه بانکی، امکان واریز و برداشت نامحدود از 1 دلار تا بالای 25 میلیون تومان، ثبت‌ نام آسان با احراز هویت آنی، کارمزد بسیار کم و رابط کاربری ساده و مدرن، اتراکس یک نقطه امن و قابل اعتماد برای ورود به دنیای پرتلاطم ارزهای دیجیتال است. به اتراکس بپیوندید و به تجربه‌ی معاملاتی آسان، امن و موفقیت‌آمیز در دنیای ارزهای دیجیتال دست پیدا کنید. همچنین، با پشتیبانی 24 ساعته، صرافی رمز ارز اتراکس همیشه در کنار شماست تا به شما در مسیر معاملاتی‌ تان کمک کند.

بیشتر بخوانید:

ابزارهای تحلیل بنیادی در کریپتوکارنسی‌ها

نحوه ترکیب تحلیل بنیادی و تکنیکال در معاملات

مطالب مشابه

نظرات

ارﺳﺎل ﻧﻈﺮ ﺟﺪﯾﺪ

نام و نام خانوادگی
ایمیل شما
متن پیام
با اپلیکیشن اِتراِکس، در لحظه خرید و فروش کنید!
دانلود اپلیکیشن اتراکس
android
cafebazaar
google-play
myket
myket
apple
sibche
sibapp
pwa
pwa